حرکت به سمت کربلا بصیرت میخواهد چراکه دشمن هر لحظه به دنبال سست کردن ایمان ماست
جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۰۴ ب.ظ
خسته و بی حوصله روی زمین سرد اتاقم دراز کشیدم و چشم رو بستم که خوابم ببره نشد همیشه همین طوره وقتی خیلی خستم بیخواب میشم
نشستم به نوشتن :
بسم رب الشهدا و الصدیقین
حرف دل نوشتن از حال و احوال ما که زمانه ما رو با خود برده و میخواهیم درباره نسلی صحبت کنیم که افتخار شیعه شدند در تاریخ یکم برای ما فرزندان اونها شاید سخت باشه اما مهم اینکه یادشون زنده نگاه داریم و به نسل بعد خودمون منتقل کنیم ...
ما برای دادن دست الحاق به برادران شهید باید از معبر تنگ و تاریک دنیا عبور کنیم آرزوی شهادت هم داریم ولی باید بگم برادرها مدل جنگ ما با جنگ پدرانمان یکم فرق میکنه اونها از تاریکی و تنگی دوران طاغوت گذشتن و رسیدن به میدان جنگ سخت الحق که سربلند بیرون آمدن اما ما امروز از جنگ سخت رسیدیم به جنگ نرم اینجا مسئله جان نیست چون جان های ما کف دست گرفته شده و آماده ایم اینجا به نکته عجیبی پی می بریم اینکه دشمن که مدل جنگی پدرانمان رو دیده اینبار به جای نشانه بر جان قلب و تفکر ما رو نشانه گرفته قلبی که با یاد خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر پولادین شده وتفکری که با گذشته سرخ حسینی و آیند سبز مهدوی داره جهان رو فتح میکنه دنبال از کار انداختن این موتور قدرتمند هستند ..
اینجاست که بعد از گذشتن از معبر میرسیم به میدان مین همه جوره کاشته شده از والمر و گوجه ای و ضد نفر تا هر چی فکرشو بکنی دجالواره گرفته تا دهکده جهانی و ارتباط با دنیا اینجا خوابیدن روی مین نداره اگه شهید بشی افتخار نیست ننگه اینجا باید بشینی فکر کنی و خنثی کنی تو عمل خنثی سازی که میتونی برسی به دروازه شهادت ..
راهی نداری جز مقابله به مثل راه شهادت هم باز میشه بگو بسم الله وارد راه که بشی شهادت دیده میشه
من قبول ندارم در باز شهادت بسته شده بازه فقط پای کار میخواد ...
۹۳/۱۰/۰۵